به گزارش عیارآنلاین، نفت به عنوان اصلیترین مبنع درآمدی برای اقتصاد کشور نقشی اصلی را ایفا میکند. با توجه به نزدیک شدن زمان بازگشت تحریمها اعمال شده توسط آمریکا، بررسی و اجرای راهکاریهای بی تاثیرکردن آن ضرورتی است که در ماههای آینده باید به عنوان اصلیترین رویکرد مسئولان وزارت نفت و نمایندگان مجلس قرار گیرد.
عرضه و فروش نفت خام در بورس انرژی از راههای اصلی مقابله با تحریمهای نفتی است. در همین راستا در سال ۹۳ نشستی با عنوان «بررسی ابعاد عرضه نفت در بورس» توسط شبکه کانونهای تفکر ایران ( ایتان) برگزار شد. در این نشست آقایان بخشنده (مدیر معاملات کالا و انرژی کارگزاری آراد ایرانیان) ، قمصری (مدیر امور سابق امور بین الملل شرکت ملی نفت) ، خسروجردی (رئیس انجمن صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی)، رنجبر( مدیر گروه انرژی شبکه کانونهای تفکر ایران)، حسینی (عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی صنایع و معادن تهران) و خانم صدقینژاد (مدیر اسبق بین الملل بورس در ادامه درباره اهمیت بورس نفت) به عنوان کارشناسان و مسئولان مربوطه حضور داشتند. بخش سوم مباحث مطرح شده توسط فعالان و مدیران حوزه نفت در این نشست، برای اولین بار منتشر میشود. لازم به ذکر است بخش اول و بخش دوم نشست نیز در روزهای گذشته منتشر شده است.
مشکل اصلی در فروش نفت، بانک است
سید محسن قمصری مدیر سابق امور بین الملل شرکت ملی نفت در بخش دوم صحبتهای خود درباره وضعیت بورس ایران گفت: بورس هایی که در دنیا واقعا بورس هستند به تعداد انگشتان یک دست بیشتر نیستند. بورس ترکمنستان، چین، امارات اینها هیچ کدام بورس نیستند. یکی از دوستان اشاره کردند، اینها همه پاساژ هستند. بورس به معنای بورس همان ۴-۵ تایی هستند که در حال عمل هستند. حتی بورس سایمکس که در سنگاپور راه انداختند، علی رغم همه تلاش ها به عنوان بورس قبول ندارند. در بازارهای بورس، بورس توکیو را بازار دندان پزشک ها می گویند و مسخره می کنند. فکر نکنیم ما از همه دنیا عقب هستیم. بنده معتقدم معنای واقعی بورس تعداد آن است در دنیا بسیار کم هست.
ما برای آن که بهتر بتوانیم بحث را باز کنیم باید بپذیریم که برای هر نوع عملیات صادرات و فروش ۴ ابزار بیشتر وجود ندارد. اولین عامل حمل و نقل است. دومین عامل، بیمه و مدیریت ریسک است. سومین عامل قرارداد ها و توافقات است و چهارمین عامل، بانک و مسائل مالی است. هر کدام از این چهار عامل را حذف کنیم آن معامله موفق نمی شود. اگر نگاه کنیم متوجه میشویم تحریم هم همین طور شروع شد. اول حمل و نقل، بعد بیمه، بعد قرارداد و خرید و در انتها بانک تحریم شد. من میخواهم عرض کنم که بانک و مسائل مالی مانند نخ تسبیح است که بقیه مسائل را به هم وصل می کند. اگر مسائل مالی ما از تحریم خارج نشود، کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم. الان خرید نفت خام تحریم هست. دوستان اشاره کردند که فرآورده خیلی حساسیت نیست. البته بعضی از انواع فرآورده مثل کاندنسیت یا بنزین یا نفتا روی این ها حساسیت هست. شاید روی نفت کوره حساسیت نباشد، اما هر خریداری که نفت کوره را می خرد امکان انتقال وجه را ندارد. آن نخ تسبیح را گرفتهاند. حتی بخشهای خصوصی که از ما نفت کوره میخرند نمیتوانند وجه را جابجا کنند. هزینههای انتقال ما ۷-۸ درصد است. هیچ بخش خصوصی قدرت پرداخت یک دلار به حساب های شرکت ملی نفت ایران را از محل خرید نفت کوره ندارد. اگر کسی میگوید دارد البینه علی المدعی، ثابت کند. ما خیلی کارها برای سه ابزار دیگر کردیم. علت آن هم که صادرات ما از آن چه که باید باشد بیشتر است همین است. اما مشکل، مشکل بانک است. امکان انتقال وجود ندارد.
اگر اجازه بدهید سوالها را به صورت موردی پاسخهای کوتاه بدهم، اگر لازم بود بحث میکنیم. سوال شد چرا فرآورده را در بورس نمیآوریم. من یک نکته عرض میکنم، من از دوستان میخواهم یک مورد بیاورند که یک تولید کننده بورس ایجاد کرده باشد؟ در دنیا نداریم. بنده حرفی ندارم، بورس را ایجاد کنید. فرمودند از خارج می آوریم، خیلی هم خوب است. محموله های عراق و ترکمنستان و.. بیاید در بورس ایران عرضه بشود ما مخالفتی نداریم. ما با این که فرآورده در بورس بیاید مشکلی نداریم، اما آن کسی که می خرد امکان انتقال پول را ندارد. ما خودمان را گول نزنیم علت این که بورس موفق نیست مشکل از شرکت نفت نیست. مشکل از سیستم بازار هست که توان پرداخت ندارد.
نفت خام را به قیمت ۹۵درصد قیمت صادراتی در بورس عرضه کردیم
الان که قیمتها کاهش پیدا کرده یک محموله نفت خام یک میلیون بشکهای با دلار مبادلاتی قیمتش ۲۳۰ میلیارد تومان میشود. چه کسی میخواهد این پول را بدهد؟ تا ما نتوانیم سیستم بانکی را فعال کنیم، بانکهای ما نتوانند فعالیت کنند و ما بازار سرمایه را راه اندازی نکنیم، این عملیات موفق نمیشود. ما مشکلی از این که فرآورده در بورس ببریم نداریم. در حال حاضر قیر در بورس عرضه میشود، برخی محصولات پتروشیمی عرضه میشود، ما تا حد محدودی میعانات را معامله میکنیم ولی برای بقیه هم مشکلی نداریم، به شرط این که بازار برای آن وجود داشته باشد. نفت خام هم که موفق نشد دلیلش این نبود که ما در بازار مشکلی داشتیم و یا قیمت را تخفیف نمیدادیم، ما نفت خام را در بورس به قیمت ۹۵ درصد قیمت صادراتی عرضه کردیم، منتهی مشکل تکنیکی هست.
باید به این توجه کرد تمام پالایشگاههای کوچکی که در ایران ایجاد شدهاند، برای پالایش نفت ایجاد نشدهاند. الان کما بیش میعانات در حال معامله در بورس است، اما نفت خام معامله نشد. برخیها پیکان حمله را به سمت شرکت ملی نفت میگیرند که قیمت بالا بود. این طور نیست، این پالایشگاهها هیچ کدام برای پالایش نفت خام مناسب نیستند. اینها سماورهایی(teapot) هستند که با این هدف ایجاد شدهاند که میعانات را گرم کنند، دو برش بگیرند و بفروشند. این کار را با نفت خام نمی توانند بکنند.چون هزینه گرمایش گرم کردن نفت خام بسیار بالاست. نقطه ذوب نفت خام بسیار بالاتر از میعانات است. قیمت ما گران نبوده و در حدود ۹۵ درصد قیمت صادراتی بوده، یعنی همان تخفیف هایی که به صادرکننده دادیم به این ها هم داده ایم، پس مشکل جای دیگری است.
بانک مرکزی اصلا فروش ریالی نفت خام را قبول ندارد
بیان کردند که ما روی قیمت خودمان می ایستیم، مستحضر هستید که همه فروش نفت خام یا بخش اعظم آن در خارج از کشور به حسابهای بانک مرکزی واریز می شود. بانک مرکزی بخشی از این پول ها را برای اینکه بتواند در خیابان نادری و بقیه جاها دلار بفروشد وارد کشور میکند و آن مقداری که وارد می کند با نرخ آزاد میفروشد. بانک مرکزی نمیپذیرد که داخل ایران دلار به قیمت مبادلاتی فروخته بشود. من خواهش میکنم یک نفر در این کشور به ما مجوز بدهد که نرخ مبادلاتی را قبول دارد.
جهت اطلاع شما بانک مرکزی اصلا فروش ریالی نفت خام را قبول ندارد. کاری هم که ما می کنیم با ریسک خودمان می کنیم. بانک مرکزی می گوید دلار به من بده من خودم می فروشم. بنابراین این مشکل هست و دلیل این که ما روی قیمت خودمان می ایستیم این است و محدودیت های قانونی وجود دارد.
بحث این که ما چرا فروش را به شرکت های خاصی محدود کردیم. متاسفانه در ایران دلال بازی بسیار رایج است. ایرانی ها در بحث دلال بازی حرفه ای هستند. علت این که ما می خواهیم نفت را در بورس بفروشیم همین است که نفت به دست ۱۴-۱۵ پالایشگر برسد. با قیمت مناسب بخرند و هر کدام بتوانند ۲۰-۳۰ نفر را شاغل کنند و یک درآمدی بچرخد. روز اولی که ما شروع کردیم فهمیدیم کنسرسیومی از دلال ها تشکیل شده که نفت را بخرند و به این پالایشگاه ها بفروشند. اصلا این نقض غرض است. شما فرض کنید یک شرکتی چون پول دارد نفت را می خرد و ۲-۳ دلار گران تر به پالایشگاه می فروشد.
مخالفت ما با بورس به دلیل که ما نمیخواهیم دلال بازی راه بیفتد
ما اگر می خواهیم به بخش خصوصی کمک کنیم، باید به کسانی که میلیاردها تومان سرمایه گذاری کردند کمک کنیم. وگرنه همین اتفاقی که در پتروشیمی افتاد می افتد. محصولات پتروشیمی در بورس عرضه شد و به دست دلال ها افتاد و همین شد که قیمت محصولات پتروشیمی یک دفعه دو سه برابر شد. ما نمی خواهیم در کشور دلال بازی راه بیفتد. اصلا بورس دلیلش این هست که خریدار و فروشنده در یک جای مناسب هم دیگر را پیدا کنند و معامله انجام بشود. اگر نه مثل بورسهای دیگر دنیا میشود که دلال بازی است و به صورت کاغذی معامله می شود. این دقیقا همان حالتی است که در بازار سنتی ما وجود دارد، خیلی از بازاری ها با یک تلفن محمولات را جابجا می کنند. در بورس هم این اتفاق می افتد. ما اجازه نمی دهیم که دلال بازی در بورس ایجاد بشود. ما هدفمان این است که واقعا کالا را به دست خریداران بدهیم. به دلیل این که ما این جا بورس نداریم، این جا یک پاساژ هست که خریداران می خواهند کالایشان را راحت بخرند. حالا که این طور هست به خریدار واقعی می دهیم، نه به یک سری دلال که مشکلی که در پتروشیمی ایجاد کردند را در نفت هم ایجاد بکنند.
در زمینه خریداران خارجی که چرا نمی آیند، من در ابتدا عرض کردم در روش اولیه خیلی از خریداران خودشان استقبال کردند. اما ما سیستم بانکی نداریم. پرداختی که می خواهد انجام بشود چگونه انجام بشود؟ مشکل بانک را اگر ما نتوانیم حل کنیم که تا الان نتوانستیم حل کنیم، خیلی از موارد عقب هست. خیلی هم اعتقاد نداریم که سراغ یک بورس ابتدایی برویم و همان کاری که غربی ها کردند ما دوباره انجام بدهیم و از اول شروع کنیم. ما قرار نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم! حالا که ماشین ساخته شده، باید ماشین بسازیم، نه این که از اول چرخ بسازیم. ما اگر بخواهیم بورس داشته باشیم باید الزامات کافی و لازم را داشته باشد وگرنه به پاساژی تبدیل می شود که نه به ما کمک می کند، نه به کشور کمک می کند و تنها جیب یک سری دلال را پر می کند.
بورس ایران توان کشف قیمت ندارد
من شخصا معتقدم که اقتصاد ایران بر مبنای دلالی و واردات شکل گرفته و همه تولید کننده ها را نابود کرده است و جیب یک سری آدم های محدود پر می شود و از بورس هم همین را می خواهند. بنابراین ما برای ورود تولید کننده وخریداران خارجی هیچ ممانعتی نداریم استقبال هم می کنیم. ما خواهش می کنیم بورس روی پای خودش بایستد و همان طور که در همه دنیا بورس با کمک بانک ها و موسسات و… بوجود آمده خارجی ها بیایند بورس را راه بیندازند و معامله کنند، شاید ما هم تشویق شدیم و آمدیم.
در مورد کشف قیمت من دوباره تاکید کنم، بورس ما به دلیل ساختاری که در حال حاضر دارد توان کشف قیمت ندارد. از الزامات کشف قیمت تعدد خریدار و تعدد عرضه کننده است. تعدد عرضه کننده را ما قطعا نداریم. تعدد خریدار هم نداریم. بازار خریداران ما یک انحصار چند جانبه است در حد ۷-۸ نفر بیشتر نیست. این ها به راحتی با هم تبانی می کنند و امکان کشف قیمت نداریم. ضمن این که فرض کنیم کشف قیمت صورت گرفت. قیمت نفت خام در بورس فرض کنیم ۷۰ دلار تعیین شد. وقتی در بودجه ۱۰۰ دلار تعیین شده، چگونه ۷۰ دلار بفروشم؟ این اساسا عملی نیست و به راحتی تبانی می کنند. متاسفانه در کشور ما افراد و سازمان ها و ارگان ها قبل از این که به دنبال منافع ملی باشند به دنبال منافع گروهی و شخصی هستند و به راحتی منافع ملی را فدا می کنند و اگر موقعیت به وجود بیاید با هم چنان تبانی می کنند که قیمت را ۵۰ دلار تمام می کنند و می خرند. بنابراین ما فکر نمی کنیم که کشف قیمت بتواند ایجاد شود.
در مورد مسائل صرفه اقتصادی من متوجه نشدم منظور از صرفه اقتصادی چیست؟ ما متعهد هستیم که بودجه کشور را در حداکثر ممکن تامین بکنیم. صرفه اقتصادی برای ما یعنی بیشینه کردن درآمد کشور. ما هیچ گونه رسالتی برای تامین صرفه اقتصادی شرکت های خصوصی نداریم. متاسفانه شرکت های خصوصی ما، با عرض معذرت از آقای خسروجردی، بیشتر دنبال رانت های دولتی هستند. شرکت های خصوصی اگر توانمند هستند ۱۰۰ بشکه گازوئیل از عربستان بخرند و به کویت بفروشند. اگر توانستند این کار را انجام بدهند ما ۱۰۰ هزار بشکه به آن ها می دهیم.
ما واقعا مشکلی نداریم که در بورس نفت خام را معامله بکنیم
همه شرکت هایی که سراغ ما می آیند ابتدا می گویند ما آمدیم به شما کمک بکنیم، ما می خواهیم منافع ملی راتامین کنیم و… آخر سر که به نتیجه می رسیم می گویند شما به ما کمک کنید و به ما تخفیف بدهید. ما متوجه نشدیم آن ها می خواهند به ما کمک کنند یا ما باید به آن ها کمک کنیم. لذا شرکت های خصوصی داخل کشور توان این کار را ندارند. همه به دنبال این هستند که به نوعی از رانت دولتی استفاده کنند و تخفیف بگیرند و ما تخفیف را از بودجه دولتی به آن ها بدهیم تا این ها این کار را انجام بدهند.
ما واقعا مشکلی نداریم که در بورس معامله بکنیم ولی به شرطی که بر اساس ضوابط باشد و حس نکنیم که کسی دنبال منافع خودش است. البته فرمودند که فروش نفت خام صادراتی در بورس مشکل است، این درست است. آیا فروش فرآورده هم مشکل است؟ با توجه به توضیحاتی که عرض کردم فروش فرآورده هم در بورس مشکل است. فکر نمی کنم در بورس امکان فروش فرآورده هم باشد، با این حال اگر شرایط فروش آن هم فراهم بشود ما قطعا استقبال خواهیم کرد. البته برخی دوستان معتقد هستند که ما باید به بخش خصوصی کمک بکنیم. اگر بخش خصوصی یک قدم بیاید، ما ۱۰۰ قدم حرکت می کنیم. اما متاسفانه بخش خصوصی ما یک قدم هم نمی خواهد بیاید. از اول که می آید دنبال رانت است. ما الان در بخش صادرات دو ضابطه داریم که همیشه تاکید می کنیم. ضابطه اول توانمندی عملیاتی شرکتی است که می خواهد با ما کار بکند و ضابطه دوم توان مالی برای پرداخت مالی است. بنابراین اگر شرکتی را پیدا کنیم که بتواند یک قدم حرکت کند، ما ۱۰۰ قدم کمک می کنیم. ما می خواهیم بخش خصوصی راه بیفتد و واقعا به دنبال این هستیم که شرکت های خصوصی، شرکت های بین المللی باشند. زمان تحریم زمان خوبی است، که این شرکت ها فعال بشوند. چون اگر تحریم ها برداشته شود ما مثل سابق عمل خواهیم کرد. این شرکت ها اگر بین المللی نشوند بعد از تحریم همه باید تعطیل کنند. بنابراین ما می خواهیم که این شرکت ها توانمند شوند، کمکشان هم می کنیم به شرطی که واقعا این توان را داشته باشند و دنبال دلالی نباشند. ما بین تجارت و دلالی تفاوت قائل هستیم. متاسفانه خیلی از شرکت های ما دنبال دلالی هستند تا تجارت.
به نظر من سه الزام را باید رعایت کنیم تا بورس شکل بگیرد. یک این که سعی کنیم مسائل مالی و بانکی بورس را حل کنیم. یعنی اگر بازار سرمایه ما ایجاد نشود بورس قطعا تحقق پیدا نخواهد کرد. دوم این که در بورس دور نفت خام را خط بکشیم. اگر هم بورس در کشور ما تشکیل بشود توان مالی و بانکی کشور در حدی که وارد معاملات نفت خام بشود نیست و سوم این که سعی کنیم روی فرآورده متمرکز بشویم. فرآورده در شکل کوچک تا حدودی می تواند موفق باشد. یک نمونه نسبتا قابل ذکر قیر هست که در بورس در حال معامله هست. به هر حال حجم معاملات محدودتر است و می شود کار کرد. اگر ما این سه نکته را در نظر بگیریم شاید بهتر بتوانیم روی بورس متمرکز بشویم.
به پالایشگاهها نفت خام را به صورت نسیه بفروشید
خسروجردی درباره راهکار فروش نسیه نفت خام برای کمک به بخش خصوصی گفت: من دونکته عرض کنم که می خواهم آقای قمصری یک مقدار توجه کنند. بحث رانت یک شلاق نسبتا حساب شده و محکمی بر بدن بخش خصوصی هست. هر وقت بخش خصوصی تقاضا می کند جنبه رانت دارد. به طور مثال اگر ما ارز را آزاد پرداخت کنیم و معامله کنیم، حتی اگر دو روز پول را زودتر پرداخت کنیم ریسک نوسان با چه کسی باشد؟ یک عددی را برای ریسک نوسان تعریف کنیم؛ مثلا ۵۰ تومان، ۱۰۰ تومان یا هر عددی؛ که این عدد کسر بشود و به صورت ریالی پرداخت بشود. اگر این انتظار باشد اسم آن رانت است؟
شما فرمودید که انتقال پول آن قدر سخت شده که الان در حدود ۷ درصد هزینه جابجایی پول هست. اگر یک خریدار بگوید پول را در هر حسابی که شما می گویید میریزم، این ۷ درصد هزینه جابجایی را کسر بکن این اسمش رانت است؟ مسلم است تخفیف غیر معقول نباید داده شود.
اگر فرض کنید شرکتی گفت نسیه به ما بدهید و قد و قوارهاش هم در این حد نیست، راه حل دارد. این که چند شرکت کنسرسیومی تشکیل بدهند و به صورت تضامنی هم دیگر را پشتیبانی کنند که بستر نسیه دادن فراهم بشود. شما اگر نسیه بدهید امکان رشد دلال در بورس وجود دارد؟ ۷-۸ واحد کوچک یکدیگر را تضامنی پشتیبانی کنند، شما خوراک را به صورت نسیه یک ماهه، دوماهه بهشان بدهید، که این شرکتها بتوانند پالایش کنند، محصولش را بفروشند و پول را برگردانند. این کاری است که در گذشته شرکت ملی نفت خودش انجام میداد. شما وقتی نفت را به پالایشگاه اصفهان میدادید که برای شما بود پول میگرفتید؟ پالایشگاه به پمپ بنزین شما می داد پول می گرفت؟ حالا اگر بگویند شما این چرخه را حفظ کنید، این رانت است؟ این ها چیزی است که اقتصاد کشور را فلج کرده است. هر صاحب سرمایه ای چه بانک باشد، چه شرکت سرمایه گذاری باشد، چه این که چند نفر کنسرسیوم تشکیل داده باشند، هر کسی فقط با پول بیاید یک کالایی را بگیرد و رد بکند ما اسم دلال روی آن می گذاریم؟ آیا در هیچ کشوری در دنیا ما نیاز به همین دلال نداریم؟ مثلا در معاملات فیوچرز، کدام تولید کنندهای معاملات فیوچرز انجام می دهد؟ همین دلال ها می خرند.
برای معاملات فیوچرز دلال کارساز است. اما در معاملات فیزیکی دلال خطرناک است، برای این که در معاملات فیزیکی دلال نیاید، نسیه بدهید. بستر نسیه را فراهم کنید. بستر اعتمادسازی را فراهم کنید، راهش چیست؟ فکر کنیم. وگرنه هر کسی با چوب رانت همه را حذف کند معنی آن این است که در ها را به روی خودمان می بندیم. نتیجه اش هم وضع فعلی می شود. در نهایت همه ما باید در برابر این که مملکت جواب گو باشیم. ما نمی توانیم بی تفاوت باشیم که هر اتفاقی برای کشور بیفتد، اما مهم این باشد که چرخه به هم نخورد. چرا نباید به هم بخورد؟ یک وقت در جنگ فرد سوار اسب است برای این که از موانع عبور کند می چرخد زیر اسب، بعد دوباره بر می گردد. ما قدرت مانور را نباید از دست بدهیم. قدرت مانور با یک تشکیلات به عنوان امور بین الملل نفت امکان ندارد. قدرت مانور با استفاده از همه ظرفیت های کشور ممکن می شود. بخش خصوصی برای این مملکت است. وقتی کسی کار تولید و تجارت انجام می دهد پولش به سیستم کشور بر می گردد. حالا این پول توی جیب من باشد، توی جیب شما یا توی جیب کسی دیگر، مهم این است که در کشور باشد. کشورهایی مثل امریکا و آلمان و ژاپن که بخش خصوصی حاکم است و اکثر پول دست دولت نیست، نمی چرخند؟ فقط وقتی پول دست دولت است معنی آن این است که چرخ اقتصاد می چرخد؟ ما باید فراتر به مسائل نگاه کنیم. ما اگر نتوانیم آرمان هایی که داریم به کرسی بنشانیم و باعث بشود که کشور، مسئولین و نظام را در مقابل دیگران ذلیل کنیم و بگوییم ما خط خودمان را عوض نمی کنیم این کار درستی است؟ قطعا خواسته هیچ کسی از شما نیست. من یقین دارم که همه به نظام عشق دارید اما راهش این نیست.
با دادن خوراک به صورت نسیه به پالایشگاهها موافقم
قمصری در پاسخ به سخنان خسروجردی در باره کمک به بخش خصوصی خاطرنشان کرد: من فکر می کنم در این گونه جلسات نباید شعاری برخورد کرد و احساسی شد. من با آقای خسروجردی در مورد کمک به بخش خصوصی در مورد نسیه دادن خیلی موافقم. در حال حاضر محمولاتی که به پالایشگاههای کوچک میفروشیم همه نسیه است. ما با خیلیها توافق کردیم که سهام یا دارایی یا مالکیت یا چیز دیگری به ما بدهند و ما نسیه به آنها بدهیم. علت این که میگویند نسیه بدهیم عدم اطلاع هست. متاسفانه پول نفت یا درآمد کشور دست شرکت ملی نفت نیست. من عرض کردم که اگر این پول دست ما بود همان طور که ۱۴.۵ درصد سهم خودمان را به راحتی عمل میکنیم، بقیه را هم عمل میکنیم. پول نفت به خزانه کشور میرود، دست ما نیست. اگر بخش خصوصی هم بخواهد عمل کند باید پول به آن جا برود. بنابراین صحبتها منطقی و اصولی و بر اساس اطلاعات و ضوابط کشور باشد. احساسی برخورد نکنیم و بر اساس مدینه فاضله هم صحبت نکنیم.