به گزارش عیارآنلاین، موافقتنامه پاریس ابعاد مختلفی دارد. بررسی آن در ابعاد مختلف نیازمند استفاده از کارشناسان و صاحب نظران است. یکی از مهمترین ابعاد آن مربوط به مسائل بین الملل و سیاسی آن است. از همین رو به سراغ آقای ظهرهوند رفتیم تا این موافقتنامه را در ابعاد بین المللی بررسی کنیم.
ابوالفضل ظهرهوند از مسئولان اسبق تیم مذاکره هستهای، سفیر اسبق ایران در ایتالیا و سفیر سابق ایران در افغانستان با توجه به اهمیت ابعاد بینالملل موافقتنامه پاریس در گفتگویی تفصیلی با این پایگاه خبری-تحلیلی، ابعاد مختلف بینالمللی این موافقتنامه را بررسی کرد.
ظهرهوند دیپلمات و سفیر اسبق ایران در ایتالیا گفت: سند توسعه یونسکو معروف به ۲۰۳۰، سند بالا دستی موافقتنامه پاریس است. اگر دقت کنید تعهداتی که در معاهدههای بین المللی میپذیریم، تعهداتی هستند که براساس نیازهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی غرب تنظیم شده است. به عنوان نمونه باید پرسید اگر آلمان که در اتحادیه اروپا یک کشور پیر و قدیمی در توسعه اقتصادی است، دارای منابع سوختهای فسیلی بود بازهم از این توافق حمایت میکرد؟ آمریکا هم اگر از موافقتنامه پاریس خارج شده در راستای منافع ملی خود اقدام کردهاست زیرا این کشور دارای منابع عظیم، نفت و گاز و زغال سنگ است و با پیوستن به این معاهده مانع از رشد اقتصادی آمریکا خواهد شد.
اروپاییها به دنبال فروش تکنولوژی خود هستند
ظهرهوند درباره علت اصلی طرح موافقتنامه پاریس توسط اروپاییها گفت: اروپا چون منابع انرژی کافی ندارد مجبور شده تا به سمتِ استعمار سایر کشورها بروند. اروپاییها چون بر روی تکنولوژیهای جدید سرمایهگذاری کردهاند، مزیت نسبی خود را همان تکنولوژیهای جدید قراردادهاند و به دنبال این هستند تا این تکنولوژیها را در سایر کشورها به فروش برسانند.
عضو اسبق تیم مذاکره کننده ایران درباره روش اروپاییها در استعمار کشورها گفت: اروپاییها باوجود روش اشتباهی که در استعمار کشورها دارند اما بسیار توسعهیافتهاند و دارای ساختارهایی با توزیع نرمال هستندکه موجب بالا رفتن بهرهوری این کشورها شدهاست. اما ما نتوانستهایم توسعه نرمالی داشته باشیم که این عدم توزیع نرمال باعث شده تا هزینهها و برنامههای ما نامتوازن باشد که موجب میگردد اصلا بهرهوری در کشور رخ ندهد و هنگامی که بهره وری نباشد، امکان استفاده از مزیتهای کشور به وجود نخواهد آمد. اروپاییها مزیت نسبی خود را در کنار ضعفهایشان شناسایی میکنند و از آن استفاده میکنند. در این شرایط مزیت نسبی کشور ما سوختهای فسیلی است. ایران جزء کشورهای دارای ذخایر بالای نفت است این درحالی است که در کشورهای دارنده منابع نفت و گاز به سمت این میروند که موجب افزایش قدرت ما در این بازار خواهد شد. لذا نباید با پیوستن به موافقتنامه پاریس زمینه محرومیت بر روی این مزیت اقتصادی برای خود فراهم کنیم.
باید موافقتنامه پاریس را به فرصت تبدیل کنیم
ظهرهوند درباره لزوم آیندهنگری در موافقتنامه پاریس بیان کرد: ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور ما امکان واکنش دربرابر کاهش مصرف سوختهای فسیلی را ندارد. نگاه واقعگرایانه به این موافقتنامه یعنی اینکه ما در شرایط تحریم قرار داریم و تا سال ۲۰۲۵ که به طور کامل برجام اجرا میشود، نباید به موافقتنامه بپیوندیم. ما بایستی این موافقتنامه را به فرصت تبدیل کنیم نه اینکه پیش از انجام فرآیند کارشناسی، آن را امضا کنیم و تعهدات بسیاری را قبول کنیم.
وی درباره نحوه لحاظ کردن منافع ملی در موافقتنامه پاریس گفت: اگر بخواهیم موافقتنامه پاریس را در چارچوب منافع ملی تعریف کنیم باید ابتدا منتظر فرجام برجام باشیم نه اینکه پس از آن ۲۰۳۰ را هم امضا کردیم. وی خاطرنشان کرد: ۲۰۳۰ یک سند بالادستی برای این اسناد و موافقتنامهها است که در واقع یک تورعنکبوت است که اگر در آن افتادید شما را در هم می پیچد.
سفیر سابق ایران در افغانستان بیان داشت: این موافقتنامهها عرصه بازیگری و ظرفیت مانور ما را میبندد. ما در تولید موافقتنامههای بینالمللی نقشی نداریم اگر نقش داشته باشیم میتوانیم آینده آنها را ببینیم و برنامه ریزی کنیم. حتی در برجام و قطعنامههای شکل دهنده آن نقشی نداشتیم و این موافقتنامهها بر اساس نیازهای غرب شکل گرفته است. یکی از ایرادات این موافقتنامهها، تفسیرپذیری آنها است که دستِ طرف غربی را برای هرگونه تفسیری به نفع خودش باز میگذارد چراکه آنها تولید کننده این توافقها هستند. حتی در برجام نیز به همین شکل عمل کردند به همین خاطر تاکنون نتوانستیم اثبات کنیم که برجام نقض شده است.
وی ادامه داد: از نظر بنده علت پیوستن کشور به موافقتنامههایی مانند پاریس این است که مسئولان پارادایم لیبرال را قبول دارند و معتقدند باید عضو هنجار از پارادایم بینالمللی باشیم تا در این مجامع به مراتب بالاتری دست پیدا کنیم تا منافع ملی را حفظ کنیم، غافل از اینکه تعیین کننده قواعد و داور این بازی کس دیگری است.
ظهرهوند درباره نوع نگاه دولت بیان کرد: اگر نظام قسط و عدل را کنار بگذاریم و نظام را ارباب و رعیتی بدانیم من هم با موافقتنامه پاریس موافق هستم. در موافقتنامههای مشابه پاریس ظرفیتهایمان را واگذار کردهایم. جریان نفوذ موجب شده کسی که توافق پاریس را امضا میکند از جهت فکری همان نگاه خانم موگرینی را داشته باشد، دنیاها و مسئلههایشان یکسان شود. زمانیکه به عقب بازمیگردیم و به کلیت جهانیسازی نگاه میکنیم به مهمترین مسئله یعنی کنترل میرسیم که این کنترل همان خلع سلاح است این خلع سلاح در حوزههای مختلف اعم از فکر، اراده و… انجام میشود. خلع سلاح یا خلع اراده بسیار مهم است. درواقع موافقتنامه پاریس خلع سلاح اقتصادی ما است و برای حفظ منافع ملی لازم است که دربارۀ آن بیشتر فکر کنیم و هوشمندانه تصمیم بگیریم.