۱. این روزها شاهد اظهارات برخی درباره ضرورت رفع فیلترینگ از سایت هایی مثل فیس بوک، توئیتر و نظایر آنها، که اصطلاحاً به آنها شبکههای اجتماعی اطلاق می شود، هستیم. البته اینجانب بعید می دانم بعضیها که امروز در محاسن این شبکه ها دائماً سخن میگویند با الفبای شبکه اینترنت آشنا باشند یا حتی یک ساعت در شبکههای اجتماعی حضور پیدا کرده باشند لکن به هر حال، سیاست بازی و داشتن ژست مخالف، اقتضاء میکند که امروز وارد این مقولهها بشوند!
واقعیت این است که کسی در نظام جمهوری اسلامی با اصل بهره برداری مردم از شبکههای اجتماعی مخالف نیست اما باید توجه داشت، این شبکه ها اولا: جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت نمی شناسد و با کاربر ایرانی تحقیرآمیز برخورد می کند؛ ثانیاً: مهم ترین کارکرد آنها- به اذعان خودشان- جاسوسی از کاربران میلیونی خود و مقابله با نظامها و جریانات مخالف غرب تعریف شده است؛ ثالثاً: هیچ بهایی به آزادی بیان نمیدهند و فقط آزادی را در چارچوب منافع خود بر میتابند و رابعاً: به محلّی برای اشاعه فرهنگ و سبک زندگی منحط غربی تبدیل شدهاند؛ در چنین شرایطی چرا باید اجازه داد این شبکهها در فضای اینترنتی ایران به راحتی فعالیت کنند؟ آیا سابقه فعالیت سازمان دهی شده شبکه فیس بوک در جریان فتنه ۸۸ و سفارش علنی وزارت خارجه آمریکا به این شبکه در جهت زمینهسازی برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را فراموش کردهایم؟ آیا بارها خبر بسته شدن صفحات مخالف سیاستهای سلطه گرایانه غرب و نظام صهیونیستی در این شبکه، آن هم با نمایش دموکراسی را نشنیدهایم؟ آیا تردید داریم که این شبکهها به مکانهایی امن برای تجسّس در زندگی کاربران و سپس انواع کلاهبرداریها و مفاسد جنسی و … شدهاند؟
امروز در گزارشهای دولتهای غربی عامل یک – سوم طلاق در غرب همین شبکهها معرفی می شوند. با این حال، چرا دائماً درباره رفع فیلتر از این شبکهها در ایران صحبت می شود؟ البته برای اینگونه صحبتها دو وجه عمده میتوان در نظر گرفت: وجه اول، ساده لوحی، انفعال و نوعی مُدزدگی است که برخی از آقایان به آن دچار شدهاند و وجه دوّم، تلاش عدهای برای هموار سازی مسیر فعالیتهای توطئه گرایانه و مخرّب این شبکهها و جریانات ضد انقلاب در جمهوری اسلامی است. البته نباید تردید داشت که همواره امکان حضور مبتکرانه نیروهای انقلابی در این شبکهها در جهت افشاگری وسیع علیه اقدامات غیر انسانی قدرتهای سلطهگر و تبدیل این فضاها به چالشی جدّی برای نظام جهانی استکبار وجود دارد اما راه این نوع اقدامات در رفع فیلتر، ایجاد صفحات رسمی به نام مسئولان عالی رتبه نظام یا دستگاههای رسمی در این شبکهها نیست. امروز در حالی که قانوناً و به تبع آن، شرعاً دسترسی به این شبکهها غیر مجاز شناخته شده ایجاد صفحه از سوی برخی مراکز رسمی کشور در آن حقیقتاً سوال برانگیز است.
۲. یکی دیگر از موضوعات قدیمی و بحث برانگیز در ایران، موضوع پهنای باند و سرعت اینترنت محسوب میشود. به طور طبیعی هیچ عاقلی نمی تواند فرصتهای فراوان شبکه اینترنت را در کنار تهدیدهای آن منکر شود؛ از طرف دیگر، استفاده از فرصتهای ناشی از این شبکه، افزایش سرعت آن در ایران میباشد امّا روشن است که تا وقتی امنیت بهره برداری از شبکه اینترنت در ایران تضمین نشود، توسعه بهره برداری از آن به هیچ وجه منطقی نیست. در حال حاضر حتی در عرصههای پولی و بانکی نیز سایتهای ایرانی از امنیت لازم برخوردار نیستند چه رسد به مسائل فرهنگی. تاکنون بارها طرحهای ملی نظیر “شبکه ملی اطلاعات” از سوی وزارت ارتباطات مطرح شده و حتی حول آن تبلیغات وسیعی به راه افتاده است اما تا الان خبری از واقعیت خارجی این شبکه وجود ندارد! معلوم نیست چه کسی باید درباره راهاندازی شبکه مزبور به ملت پاسخ دهد و چرا در شرایطی که وزارت ارتباطات از انجام وظایف قانونی خود در راه اندازی شبکه ملی اطلاعات وامانده است، وزاری سابق و فعلی در لباس منتقد ظاهر میشوند و فرافکنی میکنند؟
واقعیت این است که تا شبکه ملی اطلاعات از سوی این وزارتخانه به نحو کامل همراه با پیوستهای فرهنگی آن اجرا نشود افزایش پهنای باند و سرعت اینترنت در ایران مساوی است با ضربه زدن به منافع و امنیت مردم. البته این واقعیت درباره سرویسهایی نظیر تلفن و پیامک صوتی – تصویری هم صادق است. متاسفانه در حال حاضر شرکتهای تلفن همراه ( که اغلب به مراکز حکومتی وابسته هستند) بدون در نظر گرفتن منافع عمومی و تنها با انگیزه پرکردن جیب خود به دنبال فشار به دستگاههای مسول نظام برای راه اندازی این سرویسها هستند این در حالی است که این شرکت ها تاکنون تن به سرمایه گذاری حقیقی بر روی پیوستهای امنیتی و فرهنگی سرویسهای مورد اشاره ندادهاند و حتی در خفا این سرمایهگذاریها را به منزله کاهش سود سرشار خود از این سرویسها تلقی میکنند.
۳. باید توجه داشت که عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور، محلی برای بازیهای سیاسی و عوام فریبی نیست. بنابراین هیچ کس نباید به خود اجازه دهد با انتخاب مواضع دو پهلو و منفعت طلبانه، ذهن مردم را به سمت بحثهای پوچ و بی ثمر سوق دهد. در شرایط فعلی توصیهای که به مسئولان این عرصه چه وزیر محترم و چه مسئولان شورای عالی فضای مجازی می توان داشت این است که کمی به جای مصاحبهها و سخنرانیهای سیاسی و شبه سیاسی، به فکر انجام وظایف بر زمین مانده خود باشند و بدانند که اگر تا الان دلسوزان این عرصه باب نقد مشفقانه و در عین حال موشکافانه درباره عملکرد آنها در حوزه فضای مجازی را نگشودهاند، این باب برای همیشه بسته نخواهد ماند.
نویسنده: حجه الاسلام رضا غلامی/رییس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا
منبع: فارس